هر چند مطالب درمورد تاریخچه پوشش در ملل مختلف زیاد است اما بنابر گواهي متون تاريخي،
در اکثر قريب به اتفاق ملت ها و آيين هاي جهان، حجاب در بين زنان معمول بوده است؛
دانشمندان، تاريخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل از تاريخ و عصر حجر نسبت مي دهند،
کتاب «زن در آينه تاريخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاريخي حجاب، مي نويسد:
با توجه به علل ذکر شده و بررسي آثار و نقوش به دست آمده، پيدايش حجاب به دوران پيش از مذاهب مربوط مي شود،
و به اين دليل، عقيده عده اي که مي گويند «مذهب» موجد حجاب مي باشد، صحت ندارد،
ولي بايد پذيرفت که در دگرگوني و تکميل آن بسيار مؤثر بوده است.
ـ پوشش در کشورهاي شرقي
آسيا
زن بورياتي ( لباس براي رفتن به کليسا)
زني از دمشق
آسيای مرکزي
زنان ترکمن
ترکيه
زنان سارتي
ـ براساس مجسمه هاي برجاي مانده، کتيبه ها و نقش برجسته هاي تاريخي چنين استنتاج کرده اند
که گرما و سرما عامل اصلي اختيار پوشاک نبوده بلکه علت آن حيا بوده است.
زنهاي تاتاري از کازان (روسيه آسيايي)
روسيه
ـ به نظر مي رسد از وجود حجاب در ميان ديگر امت ها و رعايت آن به گونه اي نزديک به آنچه اسلام آورده،
مي توان نتيجه گرفت که اين سنت ديني ريشه اي در فطرت و ساختار وجودي انسان دارد.
ژاپن
مردان و زنان ژاپن
اگر تنها سرما و گرما انگيزه [پوشش] بود، اين تفاوتها [تفاوت پوشش زنان و مردان] قابل تحليل نبود.
پوشش زن در يونان و روم باستان:
دايره المعارف لاروي درباره پوشش زنان يونان باستان مي گويد:
زنان يوناني در دوره هاي گذشته، صورت و اندام شان را تا روي پا مي پوشاندند.
اين پوشش که شفاف و بسيار زيبا بود، در جزاير کورس و امرجوس و ديگر جزاير ساخته مي شد.
زنان فنيقي نيز داراي پوششي سرخ بودند.
سخن درباره حجاب، در لابلاي کلمات قديمي ترين مولفين يوناني نيز به چشم مي خورد،
حتي «بنيلوب» (همسر پادشاه عوليس فرمانرواي ايتاک) نيز با حجاب بوده است.
زنان شهر «ثيب» داراي حجاب خاصي بوده اند، بدين صورت که حتي صورت شان را نيز با تکه مي پوشاندند.
اين تکه داراي دو منفذ بود که جلوي چشمان قرار مي گرفت تا بتوانند ببينند.
نقش هايي که بر جاي مانده، حکايت مي کند که زنان سر را مي پوشانده، ولي صورت هاي شان باز بوده است،
و وقتي به بازار مي رفتند، بر آنان واجب بوده است که صورت هاي شان را بپوشانند، خواه باکره و خواه داراي همسر باشند.
حجاب در بين زنان سايبري و ساکنان آسياي صغير و زنان شهر ماد (و فارس و عرب) نيز وجود داشته است.
زنان رومانيا از حجاب شديدتري برخوردار بوده اند، به طوري که وقتي از خانه خارج مي شدند،
با چادري بلند تمام بدن را تا روي پاها مي پوشاندند و چيزي از برآمدگي هاي بدن مشخص نمي شد.
ويل دورانت، تاريخ نويس مشهور نيز شواهد زيادي دال بر وجود حجاب در بين زنان يونان و روم باستان آورده است.
او درباره «الهه عفت» که يکي از خدايان يونان باستان است، مي گويد:
«آرتميس»، الهه عفت است و عالي ترين نمونه (و الگو براي) دختران جوان به شمار مي آيد. داراي بدني نيرومند و ورزيده و چابک و به زيور عفت و تقوا آراسته است.
همچنين درباره مردم يکي از قبائلي که نهصد سال قبل از ميلاد زندگي مي کرده اند، آورده است:
«بالاتر از ارميان و در کنار درياي سياه، «سکاها» بيابانگردي مي کردند.
آن ها مردم درشت اندام قبائل جنگي نيمه مغول و نيمه اروپايي بسيار نيرومندي بودند
که در ارابه به سر مي بردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه مي داشتند.
زنان فقط در صورتي مي توانند خويشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن هاي مذهبي و تماشاخانه ها حضور يابند که کاملا در حجاب باشند .
همچنين از قول يکي از فلاسفه يونان باستان، درباره شدت پوشش زن، نقل مي کند: نام يک زن پاک دامن را نيز چون شخص او بايد در خانه پنهان داشت.
ژاپن
يونان باستان 1500 – سده اول ق. م
« هيماتيون » شالي بزرگ به ابعاد 135 در 270 سانتيمتر بود که زنان و مردان آن را به دور بدن خود مي پيچيدند .
در اين دوره مردان پيراهن کوتاه و زنان پيراهن بلند بر تن مي کردند .
مردم اروپاي شمالي نخستين سده هاي ميلادي
در اين دوره مردان پيراهن کوتاه، و زنان پيراهن بلند بر تن مي کردند.
زنان دو پيراهن روي هم مي پوشيدند، که زيرين آستين بلند و از پارچه ي پشمي بود و کار زيرپوش را مي کرد.
دومي بلند و راسته، و دنباله دار با آستينهاي بلند و گشاد.
روي آنها شنلي داشتند که در جلو يا روي يک شانه بسته مي شد و روسري که سر و شانه را مي پوشاند.
رم باستان سده اول قبل از ميلاد تا پنجم ميلادي
توگا پارچه اي پشمين بود به شکل مستطيل، به پهناي 225 سانتيمتر و درازي 540 سانتيمتر، که دور بدن پيچيده مي شد.
بيزانس سده چهارم ميلادي تا قرون ميانه
در اين دوران به دليل نفوذ مسيحيت، بدن کاملا پوشيده مي شد و مرد و زن پيراهن هاي بلند و راسته با آستينهايي بلند از ابريشم يا کتان مي پوشيدند.
زنان روي پياهن خود شال بلندي چون پالا، يا استولاي رومي بر دوش مي افکندند، و گاه نيز آن را بر سر مي انداختند.
ايتاليا قرون ميانه
در ابتدا پوشاک اصلي بلياد بود، تونيکي آستين بلند که نوع زنانه آن تا روي پا و مردانه ي آن تا بالاي زانو مي رسيد.
روي آن پوشش ديگري مي آمد به نام پاليوم به شکل ردا که از روي شانه ها به جلو آمده با قلاب يا سنجاق سينه بزرگ بسته مي شد.
پوشش سر زنان در قرون ميانه پارچه اي بود به شکل مستطيل يا نيم دايره که روي سر مي انداختند
و تا شانه ها و يا پايين تر از آن را مي پوشاند.
اين، در واقع نوعي پالاي رمي بود به نام (کورشف) يا ويمپل اغلب زنان ثروتمند تاج خود را روي ويمپل، بر سر مي گذاشتند.
کلاه هاي به شکل عمامه، برگرفته از دوران بيزانس، مورد استفاده خانمها ونيزي بود.
ايتاليا در دوران رنسانس
تأثير رنسانس بر لباس مردان بيش از زنان بود. در اوايل دوران، پوشاک زنان بيشتر تحت تأثير انديشه هاي مذهبي يا سنتي بود.
به دليل گسترش صنعت چاپ در نيمه سده پانزدهم، مدارک معتبري به دست آمده که مي تواند راهنماي شناخت دقيق پوشاک آن دوران باشد.
مردان از جوراب شلواري تنگ و چسبان، که از کمر تا پنجه ي پا را در خود مي گرفت. استفاده مي کردند.
انگلستان قرون ميانه
در اوايل اين دوران مردان و زنان انگليسي همچنان سه لباس اصلي، استولا، يا لباس زير، بلياد يا لباس رو
و پالا يا شنل، که همگي همان پوشاک اصلي يوناني – رومي بود، مي پوشيدند.
مردان باشلق ساده اي بر سر مي گذاشتند، در حالي که زنان موي خود را زير روسري، يا هدريل از جنس پارچه کتان پنهان مي ساختند.
اين روسري ، دايره، مربع يا مستطيل بوده و مانند روسري چانه پوش ايرانيان و رميها، ضمن پوشاندن سر، به دور گردن پيچيده مي شد.
تاج را، در صورت استفاده، روي اين روسري قرار مي دادند.
در حدود سال 1200، زنان موي خود را در بالاي سر جمع مي کردند.
آنها از چانه بند و ويمپل که هر دو از کتان لطيف تهيه شده بود، استفاده مي کردند.
انگلستان در دوران رنسانس
در زمان شکسپير زن حق نداشت که روي صحنه بيايد، نقش زنان را پسران بازي مي کردند
و گاهي تماشاگر عهد اليزابت پسري را در صحنه مي ديد که در نقش زني بازي مي کند که با جامه پسر يا مردي در آمده است.
جامه هاي بلند زنان، که از پارچه هاي لطيف ساخته شده داراي طرح پيچيده اي بودند، ساق پاها را مي پوشاندند،
پوشيدن جورابهاي ابريشمي به وسيله ملکه (اليزابت) مرسوم شد و زنها دامنها را روي زمين مي کشيدند.
زنان تا سال 1550 پوشش عجيبي براي سرشان به کار مي بردند، که مانند شيرواني شيب دار بود
و تمام مو را مي پوشاند، گيبل هود، يا کنل و يا پدي منتال نام داشت.
شنلهاي زنانه بلندي که جلو آن باز بود، و نيز رداهاي بزرگ و گشاد با آستينهاي پف دار، عرضه گرديد.
چنانچه گويندماسک مخمل سياه ويژه ي زناني بود که داراي مرتبه ي اجتماعي برتري بودند و به هنگام پياده روي يا سواري به کار مي رفت.
انگلستان قرن 17
دامنها بلند و پف دار بودند. آستينها تا آرنج، و يا مچ دست بود.
در اين دوران نوعي لباس سوارکاري عرضه گرديد که شامل يک کت بلند که سراسر جلو آن دکمه داشت،
دامني گشاد و بلند يک نيم تنه يا دابلت که زير کت پوشيده مي شد.
نجبا ، قرن 16 و 17
انگليس قرن 19
زنان انگليسي محافظه کار براي اينکه اندامشان از زير پيراهن نمايان نشود، چندين زير دامني از پارچه کتان و ململ با حاشيه هاي توردوزي مي پوشيدند.
روي پيراهنهاي يقه باز خود، يقه اي متشکل از چندين رديف تور چين دار يا بتسي يادگار ملکه اليزابت مي پوشيدند.
قد دامن ويژه ي روز يا شب تا مچ پا و يا اندکي بالاتر از زمين بود از سال 1796 تقاضا براي پارچه ي فلانل انگليسي، به منظور تهيه شال و روسري روبه ازدياد گذاشت.
ويژگي پوشاک اين دوره، وجود بالاپوشي گشاد يا ردينگوت از پارچه ي ضخيم بود و اختصاص لباسهاي متفاوت براي موفقيتهاي متفاوت بود.
هنگام بازي گلف، بلوز کوتاه، دامن و شنل گلف، و يا کت نور فولک مي پوشيدند.
منبع: حريم ريحانه.